ویژگیهای ضروری رییس کل
ویژگیهای ضروری رییس کل
دکترپویا جبلعاملی
رییس کل جدید بانک مرکزی هفته پیش بر مسند پولی نشست، مسندی که ميتواند اثرگذاری عمیقی در شرایط فعلی بر اقتصاد ایران گذارد. این اثرگذاری وقتی ميتواند عملی شود که رییس کل به نقش خود و ابزاری که در دست دارد و در عینحال کارهايي که نميتواند انجام دهد، آگاهی داشته باشد. نقش اصلی بانک مرکزی در اقتصاد، کنترل تورم و حفظ ارزش پول ملی است. این نقش وظیفهاي است که ابزار آن را تا حدودی بانک مرکزی دارا است، اما کاری که نميتواند انجام دهد و این بسی پر اهمیت است و پذیرش آن ميتواند به نقش اصلی بانک مرکزی کمک کند، عدم توانایی مقامات پولی برای ایجاد سرمایه و افزایش تولید، اشتغال و رشد اقتصادی از طریق ابزار پولی است. اگر رییس کل با تمام وجود این امر را حس کند، آنگاه ميتواند پس از پایان کار خود، برای ملت خویش ارمغانی داشته باشد.
بزرگترین خبط این است که مقامات پولی حتی به میزان سر سوزنی فکر کنند که ميتوانند با سیاستهاي پولی خود، تولید را رونق بخشند، این نه تاکیدی افراطی که تنها راه کنترل تورم است، البته در شرایط فعلی تورمی که بنا بر آمار، میزان نقطه به نقطهاش از سطح 40 درصد فراتر رفته است، چون سطح بسیار بالایی را تجربه ميکند، ميتوان با کنترل آن، ریسکهاي اقتصادی را کم کرد و این کاهش ریسک خود منبعی ميشود، برای تقویت رشد اقتصادی. این تنها کانال تاثیرگذاری بانک مرکزی بر تولید است و آن هم بنابر عملی شدن وظیفه اصلی بانک مرکزی رخ ميدهد؛ یعنی کنترل تورم، اما برای اجرای هدف اصلی بانک مرکزی، رییس کل باید دارای چه ویژگیهایی باشد؟
اولین و مهمترین خصوصیت، نه گفتناست؛ نه به فشارها و درخواستهايي که از وزارتخانهها، سازمانهاي دولتی و غیردولتی، بنگاههاي تولیدی مختلف و... مطرح ميشود؛ بیتردید این نه گفتن شامل هزینههايي است و رییس کل باید تا جای ممکن این هزینهها را کم کند. یکی از راهکارها در این زمینه آن است که وی و همکارانش بتوانند به دیگران نشان دهند که این «نه گفتن» ضرورت گریزناپذیر کاهش تورم است. با توجه به تجربه تلخ تورمهاي افسارگسیخته، انتقال این آگاهی به متقاضیان آسانتر از گذشته است. بانک مرکزی مانند بانکهاي دیگر نیست و مدیر عامل بانکها برای کسب سود، اي بسا بايد رابطهاي نزدیک و عمیق با فعالان مختلف بازار داشته باشند و تا جای ممکن به آنان کمک کنند، اما نقش رییس کل کاملا و بهتمامی برعکس است.
دومین خصوصیت، قدرت تاثیرگذاری بر انتظارات است. با شوکهاي ارزی، اعتبار مقامات پولی بهخصوص در زمانی که آنان دائما در مورد کاهش نرخ ارز سخن ميگفتند و پس از چند روز بازار دچار شوک ميشد، دستخوش مخاطره شد و رییسکل قدرت خود را برای اثرگذاری بر انتظارات از دست داده بود. رییس کل باید قدرت احیای اعتبار را داشته باشد.
قدرت او باید به آنجا برسد که وقتی سخن از پیش بینی تورم آتی ميگويد، مردم آن را باور کنند و فعالیت خود را بر مبنای آن سامان بخشند. البته اگر رییس کل خصوصیت اول را داشته باشد و مردم قدرت «نه گفتن» وی را درک کنند، خود به خود به وی اعتماد کرده و اعتبار پر رنگ خواهد شد.
سومین خصوصیت؛ وقتی شما ميخواهید به دیگران «نه» بگویید، نیازمند اتحاد در سازمان متبوع خود هستید. رییس کل باید بتواند همکارانش را در جبههاي که در آن مبارزه ميکند، متحد کند و به آنان انگیزه دهد، در غیر این صورت با چنین نقشی که بانک مرکزی برای خود در اقتصاد تعریف ميکند، ميتواند شکست بخورد. وقتی ميخواهید کار بزرگی چون کنترل تورم افسار گسیخته شبه ابر تورمی کنونی را مهار کنید، البته که نیازمند اتحاد و انگیزه اید.
چهارمین خصوصیت اما، اطلاع کامل از تحولات داخلی و خارجی و قدرت تحلیل بالا است. رییس کل باید بتواند به خصوص شوکهاي آتی را تا جای ممکن پیش بینی کند، زیرا یکی دیگر از وظایف بانک مرکزی سیاستهاي تثبیتی برای جلوگیری از اثرگذاری این شوکها است. ضمن آنکه اگر این قدرت پیشبینی وجود نداشته باشد، آن اعتبار به دست نخواهد آمد.
اگر رییس کل جدید بتواند در تداوم اولین اظهارات خود پس از انتخاب شدن، عمل کند، امید بسیار است که دوره موفقیت آمیزی را سپری کند، اما هنوز خیلی زود است که در این باره بتوان قضاوتی داشت.
دنیای اقتصاد