ارز یک شبه تک نرخی نمیشود
آرمان- سپیده اشرفی: از آن مدیرانی است که از زمان برکناری از سمت دولتیاش، رابطه حسنهای با خبرنگاران پیدا کرده است، هرچند که دقیقه 90 هم باید وقت مصاحبه را با وی هماهنگ کرد. ساختمان مصاحبه اما، این بار شباهتی به برج خیابان میرداماد ندارد، هرچند که بیشباهت به ساختمانهای دولتی هم نیست. معاون سابق ارزی بانک مرکزی در خلال مصاحبه از برخی گفتوگوهایی که با رسانهها داشته یاد میکند که به نظر میرسد به زعم خود حال به یک کارشناس ارشد ارزی مبدل شده و گاهی نظرات خود را رسانهای میکند. با تاخیر 15 دقیقهای ما را میپذیرد و بیپرده از ناگفتههای ارزی زمان حضورش در بانک مرکزی سخن میگوید. گفتوگوی روزنامه آرمان را با کمال سیدعلی میخوانید:
از بحث تک نرخی شدن ارز شروع کنیم. برخی معتقد هستند که ثابت ماندن نرخ ارز در برخی سالها سبب شد تا شوک ارزی به یکباره خود را نشان دهد. قدری در مورد سالهای 85 تا 90 توضیح دهید که چه اتفاقهایی در حوزه نرخ ارز افتاد.
مسائل ارزی کشور با چند موضوع دیگر ارتباط دارد که تا این مسائل حل نشوند نوسانات ارزی هم ادامه خواهد داشت. اولین مسئله نرخ تورم است که ارتباط این 2 به خوبی در سالهایی که نرخ تورم بالا بود دیده میشد. اولین معضلی که دولت در اینگونه موارد با آن روبهرو است این است که چگونه میتوان نرخ ارز را با توجه به نرخ تورم تعیین کرد. ساختار اقتصادی ما درکنار تورم 2 رقمی به خوبی حاکی از آن است که حتی چند نرخی بودن ارز نیز به همین مسئله تورم مرتبط باشد. البته به نظر من نگه داشتن نرخ ارز برای اینکه نرخ تورم همسان با دیگر کشورها کنترل شود، تلاشی بیهوده است چرا که اگر بخواهیم این کار را انجام دهیم و از طرفی هم با تورم 2 رقمی مواجه باشیم، به معنای این است که ذخایر کشور برای واردات تخلیه شود که در این صورت نیاز به ذخایر زیادی خواهیم داشت. باید سالهای 80 تا 89- که نرخ ارز تقریبا ثابت بود- را به 2 دوره تقسیمبندی کرد. یکی از این دورهها سالهای 80 تا 85 و دیگری 85 تا 89 بود که در دوره اول نرخ دلار نسبت به یورو و سایر ارزها بسیار ضعیف شد که در عین حال خود را در بازارهای بینالمللی نشان نمیداد چرا که با وجود ضعیفتر شدن آن، نمیتوانستیم افزایش چندانی در آن داشته باشیم. به عنوان مثال نرخ دلار اگر در سال 80 حدود 790 تومان و یورو 690 تومان بود، 5 سال بعد نرخ دلار 890 تومان و یورو به 1280 تومان رسیده بود اما هیچکس متوجه این افزایش نشد. از سال 85، نرخ ارز ثابت نگه داشته شد و در عین حال یورو تا سال 89 همان نرخ 1280 تومان را داشت و دلار افزایشی در سطح 100 تومان بود. پس اتفاقی که در آن دورهها رخ داد این بود که تا سال 85 حرکت درست بود و شیب نرخ ارز به سمت بالا بود و از سال 85 تا 90 نرخ ارز ثابت نگه داشته شد. اتفاقی که در این میان افتاد این بود که تولید داخل تاحدودی آسیب دید و در نتیجه آن واردات افزایش پیدا کرد. البته ارز حاصل از صادرات کشور نیز افزایش داشت اما با این وجود نرخ ارز تاب نیاورد و تاثیر خود را اینگونه در بازار ارز نشان داد که به عنوان مثال سیبزمینی و موز با قیمت یکسانی در بازار عرضه میشد. در آن زمان قیمت مسکن با برخی دیگر از نرخهای برابری ارز در دیگر کشورها قابل مقایسه و تقریبا برابر بود. از سویی دیگر نیز در بخشهایی مانند سیمان و فولاد به دلیل نرخ بالای قیمت و ارزانتر بودن واردات نسبت به تولید داخل، واردات از کشورهایی مانند چین افزایش یافت. در نتیجه در آن زمان هم این مسئله به خوبی دیده شد که نمیتوان نرخ ارز را با تورم 2 رقمی ثابت نگه داشت. مطلب بعدی این بود که ارز بسیار زیادی برای واردات کشور تزریق شد و بعد از تشدید محدودیتهای بینالمللی برای اقتصاد ما، امکان اینکه با نصف درآمدهای ارزی فعالیتها ادامه پیدا کند نبود. از طرفی هم فشار زیادی به بانک مرکزی وارد میشد و همزمان عرضه ارز کاهش یافت و سبب ایجاد نوسانهای دیگری در این بازار شد. مطلب دیگر سیاستهای غلط پولی بود که در بانک مرکزی اعمال میشد. در همان زمان بانک مرکزی با تلاش دولت برای پرداخت یارانه نقدی و شرایط تعادل بازار و مسئله نرخ سود روبهرو شد که در این میان نرخ سود با اجبار خیلی پایین نگه داشته شد، چرا که هدف تکنرخی شدن نرخ سود بود. مسئله دیگری که در آن زمان دیده میشد، وجود تقاضاهای غیرمنطقی در بازار بود که سبب شده بود پرداختها از دست سیستم بانکی خارج شود. به عنوان مثال برخی پرداختها به دلیل اصرار دولت به سمت پروژههای نیمهتمام میرفت و بخشی از پول کشور به صورت ارز صرف واردات اقلام مورد نیاز این پروژهها میشد که در نهایت سبب انبساطی شدن شرایط اعتباری کشور شده بود. این شرایط انبساطی مغایر سیاستهای پولی آن زمان بود و نقدینگی و افزایش پایه پولی هم در فشاری که به ارز وارد میشد تاثیرگذار بود. نرخ تورم بالا و مشکلات ساختاری اقتصاد از نظر انبساطی و انقباضی که خارج از توان بانک مرکزی برای ایستادگی در مقابل دولت بود، سبب شد تا تزریق اعتبار در زمینههای مختلفی صورت گیرد. این مسئله سبب شد تا بانک مرکزی در مقطعی از بانکها قرض بگیرد.در نهایت دولت برای تامین مالی خود، فشار بیشتری به بانک مرکزی وارد میکرد. به همین علت این مسائل به بازار ارز آمد و ارز جهش بالایی داشت. امروز هم در مسئله تکنرخی شدن ارز اگر بخواهیم اقدامی صورت دهیم باید این مسئله را در نظر داشته باشیم که هیچ اتفاقی یک شبه روی نمیدهد و نباید هیچ عجلهای در این رابطه صورت گیرد. در کل سالهای بعد از انقلاب 25 سال نرخ ارز ما 2 نرخی بوده و تنها 10 سال ارز یک نرخی را تجربه کرده است. اما در این میان باید شرایط برای تکنرخی شدن فراهم شود. در واقع وقتی دست دولت بازتر باشد امکانات مالی و ورودی ارز مناسب میشود و میتوان یکسانسازی را انجام داد. البته معنای تکنرخی بودن این نیست که نرخ روی 2600 تومان باشد بلکه باید نرخی را در نظر گرفت که کلیه تقاضاهای بازار را پاسخ دهد. این مسئله هم زمانی محقق میشود که مدیریت تورم در کشور صورت گیرد و بتوان نقدینگی را به نحوی مدیریت کرد که تقاضای زیادی از سوی مردم بدون پاسخ نماند تا بازار کاذب ایجاد شود.
مسئلهای که در این میان وجود دارد این است که اگر قرار باشد با یک نرخ کلیه نیازها پاسخ داده شود، پس نیاز اقشار آسیبپذیر چه میشود؟ چگونه باید آن را در واحد شدن نرخ ارز در نظر گرفت؟
خود 2 نرخی بودن ارز، سبب افزایش تقاضا شده است. یعنی وقتی ارز 2 نرخی میشود همه میخواهند ارز ارزانتر را در اختیار داشته باشند. اگر یادتان باشد در 2 سال قبل این طور بود که واردکننده برای برطرف کردن نیاز خود نگران آینده بود و تقاضای احتیاطی خود را وارد بازار میکرد. در چنین شرایطی واردکننده به دلیل شرایط بازار، نیاز سال بعد خود را هم وارد میکند و در نتیجه بازار کاذب ایجاد میشود یا افرادی که ارز حاصل از صادرات داشتند و آن را میفروختند نیز در ایجاد یک بازار کاذب موثر بودند. چند نرخی بودن ارز تقاضای بازار را افزایش میدهد. البته نرخ واحد ارز نباید به گونهای باشد که همه به سمت آن هجوم بیاورند. به عنوان مثال اگر ارزش واقعی ارز 2500 تومان باشد و نرخ ارز را روی 1000 تومان نگه داریم، همه تقاضا دارند و به سمت آن هجوم میآورند. به عنوان مثال در سال 89 حدود 12 میلیارد دلار ارز مسافری فروخته شد که این مسئله به نوبه خود مسئلهای قابل تامل است. البته ممکن است به این میزان مسافرت انجام نشده باشد اما به دلیل ارزان بودن نرخ ارز مسافری، ممکن است مردم آن را دریافت کرده و در بازار فروخته باشند. مجموعه این سیاستهای ارزی که در این سالها وجود داشته در شرایط فعلی ما را به اینجا رسانده و البته مشکل دیگری هم که وجود دارد این است که دولت نباید واردات را لنگر تورم میکرد، چرا که دولت در مقطعی، تورم را با واردات ارزان کنترل میکرد. مثلا اگر کالایی با افزایش قیمت مواجه میشد، واردات ارزان برای کنترل قیمت آن صورت میگرفت. دولت میتوانست در طول این سالها، در برخی حوزهها مانند کشاورزی که ارزبری زیادی ندارند، به افزایش صادرات کمک کند. باید توجه کرد که صادرات 7 میلیارد دلاری ما در سال 83 در حال حاضر به 35 میلیارد رسیده است. دولت باید از این فرصت استفاده کند و صادرکنندگان را به سمت صادرات بیشتر سوق دهد تا نیازی به فروش نفت نداشته باشیم. در این میان تحریمها تنها کار را برای دولت سخت کرده، در حالی که واردکنندگان و صادرکنندگان در مواردی با یکدیگر توافق کرده و راهی برای انتقال پول خود پیدا میکنند. اگر تحریمها مدیریت شود، ارز حاصل از صادرات هم زیاد شده و شرایط برای یکسانسازی فراهم میشود. یکسانسازی تنها در صورتی حاصل میشود که آزادسازی در اقتصاد ایجاد شده و طوری رفتار شود که مردم خود ترغیب به ایجاد ثبات در اقتصاد شوند.
در این میان آسیبهای اقشار کم درآمد چطور قابل جبران است؟
هر دولتی که بعد از انتخابات برسر کاربیاید، باید مجموعه هدفمندی را به صورت کلان در نظر گرفته و البته مکانیزمی غیرنقدی را انتخاب کند. اگر دولت بعدی تورم را کنترل کند اما یارانه را به صورت نقدی بپردازد، باز هم اثر تورمی یارانه دیده میشود. اگر نرخ تورم بالا باشد، میزان یارانه نقدی در نرخ تورم پنهان میشود.
در مورد مسئله برداشت بانک مرکزی از حساب بانکها به علت آنچه تخلف ارزی بانکها عنوان شده توضیح دهید که آیا این مسئله در مقطعی که اتفاق افتاد قانونی بود؟
آماری که بانک مرکزی در زمان گذار نرخ ارز و قبل از زیاد شدن اختلاف میان ارز دولتی و آزاد، از سوی سیستم پولی دریافت میکرد کنترل شده نبود. در آن زمان و بعد از 2 نرخی شدن ارز، بانکها هم ارزهای در اختیار خود را مصرف میکردند. به همین دلیل درخواست اطلاعات از سوی بانک مرکزی به بانکها داده شد که در این میان بانکها نتوانستند آمار مستندخود را ارائه کنند، به همین علت این طور پیشبینی میشد که بانکها ارز در اختیار خود را با نرخ بالاتر در بازار آزاد فروختهاند. بر این اساس بانک مرکزی هر بانکی که اطلاعات درست نداده بود را بدهکار کرد. البته شاید بانکها نرم افزار موردنیاز را نداشتند و بانک مرکزی آن را به حساب تخلف و برداشت پول حساب کرد.
یعنی بانک مرکزی این اختیار را داشت که به حساب تخلف بانکها، مبلغی را از حساب آنها برداشت کند؟
خیر. همه مسیری که از سوی بانک مرکزی انجام شد غلط بود. اگر قرار باشد سیستم بانکی جوابگوی میزان ارز فروخته شده باشد، بانک مرکزی نیز باید به عنوان متولی پاسخگویی، همراه این سیستم پاسخگو باشد و از راه درست آن اقدام کند. البته به نظر میرسد این مسئله تنها به دلیل گذار از 2 نرخی بودن ارز به سمت یکنرخی اتفاق افتاده است. در این مواقع قاعدتا بانک مرکزی یا مجبور به برداشت از حساب بانکها میشود یا باید پول بیشتری را چاپ کرده و به بازار وارد کند. البته بانکها نیز این فشار را به واردکننده میآورند. در اینگونه موارد بانکها به واردکننده اعلام کردهاند که باید نرخ بالاتر ارز را برای محاسبه اقلام وارداتی به حساب آورند. شاید بانکها هم تخلف انجام داده باشند که اگر ثابت شده بود، بانک مرکزی حق داشت تا از حساب بانکها برداشت کند اما اگر ثابت نشده و حسابرسی درستی در این مورد صورت نگرفته باشد، تخلف بانک مرکزی بوده و به حساب اینکه گزارشی در مورد آن منتشر شده باشد، نمیتواند دست بانک مرکزی را برای برداشت از حساب بانکها باز بگذارد.
پس با توضیحاتی که ارائه کردید میتوان اینطور گفت که تاثیرات ثبات نرخ ارز هم خود را در سال گذشته نشان داد؟
بله، همین طور است. البته الان دولت باید به فکر تحریمها و هدفمندی یارانهها باشد و البته باید ابتدا 3 نرخ را به 2 نرخ ارز تبدیل کند و بعد یک نرخ را مدیریت کرده و آن را به عنوان نرخ واحد به حساب آورد. الان مشخص نیست مسئله شناور هم که در بودجه عنوان شده به چه صورت است یعنی مشخص نیست نرخ مبادلهای باید به صورت شناور در نظر گرفته شود یا نرخهای دیگر.
البته به نظر میرسد که دولت در نظر دارد 2نرخ ارز را به صورت همزمان حذف کند.
بالاخره هر نرخی که اعلام میکند باید جوابگوی نیاز بازار باشد. یکسانسازی تنها در صورت جوابگویی به کلیه تقاضاها حتی خروج ارز امکانپذیر است. یعنی در این صورت نرخ اعلام شده از سوی بانک مرکزی با نرخ مبادلات خارج از کشور یکسان باشد. اما اینکه بگوییم یکسانسازی صورت گرفته اما نرخ آزاد باشد این یکسانسازی نیست.
الان فکر میکنید نرخ تعادلی چقدر است؟
نمیتوان نرخ ارز را تخمین زد. من تنها چیزی که میگویم این است که شرایط فعلی کشور ما به گونهای است که نرخ ارز آنقدر افزایش یک دفعهای داشته که به 4000 تومان هم رسیده بود. در همین شرایط هم با کوچکترین خبری نرخ ارز نوسان پیدا میکند.
پس میتوان گفت نرخ ارز واقعی نشده که این گونه به برخی اخبار واکنش نشان میدهد؟
بله، واقعی نیست. حتی ارقامی که تا 4000 تومان برای ارز اعلام میشود با کشش بازار متناسب نیست اما اگر ارز حاصل از فروش نفت به کمک این ارز بیاید، میتوان آن را به نرخ تعادلی رساند.
استقلال بانک مرکزی چقدر در اختلافهایی که این نهاد با دولت داشته موثر بوده است؟
سیستم بانکی کشور به این صورت است که وقتی رئیس کل بانک مرکزی در سفرهای استانی رئیس جمهوری حضور پیدا میکند و در واقع سیستم بانکی همراه دولت است، به معنای این است که دولت قصد دارد خرجهایی در آن سفرها انجام دهد و نیاز به نماینده بانک مرکزی دارد. در حالی که این موضوع باید یک برنامه کارشناسی شده باشد و در داخل بانک مرکزی و با دید کلانی که در کل کشور میخواهد تزریق اعتبارات صورت گیرد. اما اگر رئیس بانک مرکزی یا مقامات دیگر پولی کشور در سفرها حضور داشته باشند و به مرجعی برای تامین اعتبارات طرحهای استانی دولت تبدیل شود، یعنی بانک مرکزی استقلال لازم را برای خرج وجوه خود ندارد که خود این عوامل اگر انبساطی شود نرخ ارز را هم دستخوش تغییرات میکند.
در مورد مصاحبههای مسئولان هم پیش از این صحبتی کرده بودید، میخواهم این مسئله را به تصمیمات آنی مسئولان و رسانهای کردن آن تعمیم بدهم که البته در سال گذشته در برخی حوزهها صورت گرفت و تاثیر خود را هم گذاشت. نظر شما در این رابطه چیست؟
واقعیت این است که در برخی حوزهها به خوبی این مسئله دیده میشود یعنی در مواردی تصمیمگیریهای جزیرهای بین وزارت صنعت، بانک مرکزی و دیگر نهادها به چشم میخورد که نوسانات خود را در بازار نشان میدهد. از طرف دیگر هم برخی از مسئولان در مصاحبههای مختلف حرفهای متناقضی میزنند و در این میان بازار از این موارد سوءاستفاده میکند و نرخ بالا را به عنوان مثال در مورد ارز در نظر میگیرد.باید اخبار به گونهای به بیرون برود که آثار سوء در پی نداشته باشد. سال 79 هم اینطور بود که آرام آرام اقلامی مانند برنج و شکر وارد عرصه ارز آزاد شد و بعد خبر مربوط به آن اعلام میشد. قرار نبود اول از اجرای آن خبر را اعلام کنیم تا بازار نسبت به آن واکنش نشان دهد.
مسئله نرخ سود و پایین بودن آن نسبت به تورم را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظرم تصمیم شورای پول و اعتبار در مورد ثبات نرخ سود منطقی است، چرا که باید تورم را مدیریت کرد نه اینکه هر قدرنرخ تورم بالا رفت، سود را متناسب با آن بالا برد. نباید تورم را تشدید کرد و پذیرفت که 31 درصد نرخ تورم است. میتوان ظرف 2 سال نرخ تورم را کنترل کرد. سال 79 هم که نرخ تورم 49 درصد شد، با 2 سال مدیریت به 24 رسید. این مسئله مقطعی است و میتوان آن را مدیریت کرده و به زیر 17 درصد رساند.
در این صورت سپردهگذاران زیان نمیکنند یا در این مدت سرمایهها از بازار پولی فرار نمیکنند؟
بانکها و سیستم بانکی به خیلی از سپردهها سود نمیدهند و در مورد سپردههای جاری قدرت مانور بیشتری وجود دارد. بالاخره به تولید کشور هم باید کمک شود. کار سادهای نیست اما وقتی در مورد نرخ سود صحبت میشود هدف کنترل تورم و نرخ سود پایینتر به تولیدکنندگان است تا وام به آنها داده شود و برای آنها هم مقرون به صرفه باشد. باید این مسئله به گونهای جبران شود که سیستم بانکی و البته تولیدکنندگان ضرر نکنند. اگر مشکلات تولید مرتفع و تولید زیاد شود، عرضه هم به تبع آن زیاد شده و خیلی از مشکلات رفع میشود. امیدوارم در سال جاری هر فردی رئیس دولت میشود، اهداف اقتصادی را اولویت خود قرار دهد تا مجموعه اقتصاد دست به دست هم دهد تا سرمایهگذاری جدیدی صورت گیرد.
در این صورت فکر میکنید اولویت دولت بعدی چه باید باشد؟
اولویت دولت بعدی زیاد است اما از جمله آن میتوان به پرداخت بدهی پیمانکاران، وامها یا تداوم هدفمندی یارانهها اشاره کرد.
در این صورت در بخش بدهیها فکر نمیکنید دولت بعدی با حجم انبوهی از بدهیهای دولت قبلی روبهرو است؟
بالاخره فرقی نمیکند و باید یکی این بدهیها را پرداخت کند و کمک شود که بخش خصوصی واقعی در بازار باشد. البته مشکلات که بیشتر از زمان جنگ نیست. حتی در آن زمان که قیمت نفت 12 دلار بود مشکلات را رفع کردیم. الان 5 برابر درآمدهای نفتی آن زمان را داریم.
البته کاهش 50 درصدی وصول درآمدهای نفتی (طبق گفته وزیر اقتصاد) را هم داریم.
فرقی نمیکند. مثل این است که قدری قیمت نفت پایین باشد که باز هم پایین نیست. کشور متنوعی داریم که قدرت تولید بالایی دارد و باید به آن امید داشت. البته میتوان با جایگزین کردن مواردی از قبیل پسته و فرش به جای نفت، صادرات غیرنفتی را رونق بخشید. این کار با زحمت و برنامه کلان صورت میگیرد.
در نظر گرفتن ارز شناور مدیریت شده در بودجه سال 92 را چگونه ارزیابی میکنید؟
این خیلی تعریف مناسبی نیست. کدام نرخ قرار است مدیریت شود؟ وقتی 3 نرخ داریم مشخص نیست دقیقا چه اتفاقی میافتد. البته این تعریف در قانون برنامه 5 ساله است تا دست بانک مرکزی باز باشد که ارز خود را به هر نرخی که میخواهد بفروشد.
آرمان