هشت راهي كه يك مدير ميتواند وجههاش را نابود كند

سلب اعتماد
سلب اعتماد تركيب آشنايي است اما تعريف آن در اين مورد خاص متفاوت است. در واقع سلب اعتماد ربطي به دروغهاي سادهاي كه هركدام از ما ممكن است در طول يك روز به زبان بياوريم ندارد. واضح و آشكار است كه بهدست آوردن اعتماد اعضاي يك گروه اهميتي اساسي در يك گروه كاري و محل كار دارد. اما آنچه نبايد از ياد برد اين است كه اگرچه اعتماد كارمندان به سختي به دست ميآيد، به آساني هم ميتواند از دست برود. بايد بدانيد اگر به آنچه ميگوييد عمل نكنيد شما اعتماد همكارانتان را از دست ميدهيد. اصليترين راهي كه ميتوانيد براي حفظ اعتماد كارمندان بهكار گيريد اين است كه تا جاييكه ميتوانيد وعدهاي ندهيد ـ چه كوچك، چه بزرگ ـ كه نتوانيد به آن عمل كنيد.
خدمتگزار نه، خودخواه باشيد!
هدف شما به عنوان مدير اين است كه تيم كاري خود را ارتقا دهيد و پيروزي تك تك همكارانتان را جشن بگيريد، نه اينكه تنها موفقيتهاي خودتان را در بوق و كرنا كرده و از آنها تقدير كنيد. نيازهاي كارمندانتان را قبل از نيازهاي خودتان قرار دهيد و همه قدرتتان را بهكار بگيريد تا به آنها كمك كنيد. وقتي شما چنين كنيد كارمندانتان نيز ميتوانند به خودشان كمك كنند و از تواناييهايشان در محل كار بيشتر استفاده كنند. اگر تمام توان خود را بهكار ببريد كه تنها از خودتان تعريف و تمجيد كنيد و نه اينكه موفقيتهاي گروهيتان را ثبت كنيد، به شدت و البته به سرعت تبديل به مدير منفور خواهيد شد. درواقع براي اينكه مديري منفور باشيد كافي است خودخواهيتان را به رخ همكاران بكشيد!
عدم تمركز بر وظايف و اولويتها
ماموريتي كه برعهده همكارانتان ميگذاريد بايد سرراست، واضح و كاملا قابل فهم باشد تا اعضاي گروهتان بتوانند به راحتي آن را درك كرده، انجام داده و به پايان برسانند. اگر اهداف شما در انجام ماموريتي مشخص نباشد و راهي روشن براي تكميل آن پيش پاي همكاران خود ترسيم نكنيد، چطور انتظار داريد هريك از كساني كه در انجام آن ماموريت دخيل هستند نتيجه دلخواه و مطلوب شما را ارائه دهند؟ درواقع شما به عنوان مدير بايد طرح و برنامه مدوني براي اين هفته، اين ماه، اين فصل و امسال در اختيار همكارانتان قرار دهيد. در طرح پيشنهادي خود نيز بايد به دقت اهداف اصلي و كليدي و اهداف فرعي و جانبي هر فردي كه بخشي از مسئوليت را برعهده گرفته مشخص شود. با چنين اتفاقي شما ميتوانيد انتظار نتيجه مطلوب را داشته باشيد.
غيردوستانه رفتار كنيد!
اگر شما مديري هستيد كه چندان در دسترس نيست يا برخوردهايش آنچنان دوستانه نيست يا همكارانتان براي يك ديدار كوتاه مجبور هستند از موانع متعددي عبور كنند تا بتوانند شما را ببينند، مطمئن باشيد جز تاثيري ناخوشايند بر ذهن و روان آنها چيزي نصيبتان نميشود. نكتهاي كه در اين ميان بايد به آن توجه كرد اين است كه پاك كردن تاثيرات بد در محيطي به كوچكي محل كار بسيار عمل سخت و طاقتفرسايي است. اما وقتي شما مديري هستيد كه دوستانه رفتار ميكنيد بيآنكه مراتب اداري فراموش شود و به اصطلاح «كاربرپسند» هستيد، بهطور مداوم خواهيد توانست همكارانتان را غافلگير كرده و تحتتاثير قرار دهيد و نتيجهاي كه عايدتان ميشود اين است كه تصويري مثبت و نه جزمي و منفي در ذهن آنها از خود باقي ميگذاريد.
توقع تخيلي نه واقعبينانه!
آنچه براي شما به عنوان يك مدير بايد اهميت اساسي داشته باشد وجود چشماندازي كاملا روشن است. درواقع شما بايد يك هدف نهايي داشته و به شدت به اين هدف نهايي اعتقاد و باور داشته باشيد. با اين حال نبايد از ياد ببريد كه براي رسيدن به چشمانداز موردنظرتان به ابزارهاي موردنياز و ضروري هم نياز داريد. آنچه بايد مدنظر داشته باشيد اين است كه از تيمي كه تحت مديريت شما انجام وظيفه ميكنند به اندازه توان و ابزاري كه در اختيار آنها قرار دادهايد توقع داشته باشيد. شما نبايد از كارمندانتان بخواهيد نتيجه عالي در اختيار شما قرار دهند، وقتي حداقل نيازهاي موردنياز يك پروژه را در اختيار آنها قرار دادهايد. درواقع توقع شما بايد براساس واقعبيني باشد نه تخيل.
فقدان شور و شوق و خلاقيت
اگر از اعضاي تيم خود انتظار داريد به بهترين وجه از پس مسئوليتهاي محول شده بربيايند، بايد در نقش يك چراغ دريايي ظاهر شويد كه با شور و شوق همه زواياي تاريك كار را به آنها نشان ميدهيد. اين عمل باعث ميشود همه گرد شما جمع شوند و شما بهصورت واقعي در مركز مسئوليتها جاي بگيريد. اگر ميخواهيد همكارانتان كورهراههاي تجربه شده را رها كنند چرا خودتان مسيري را رنگآميزي ميكنيد و آنها را ملزم به حركت در آن مسير ميكنيد؟ بهجاي اينكه آنها را براي خلاقيتهايشان ملامت كنيد دستشان را باز بگذاريد تا علاوه بر بروز خلاقيتهاي ذهنيشان، شور و شوق كاركردن در محيط كار نيز در آنها نميرد. مطمئن باشيد باوجود چندين كارمند خلاق و پرشور شما نيز با علاقه بيشتري صندلي رياستتان را خواهيد چرخاند!
قماركردن
شما به عنوان يك مدير بايد همچون يك شطرنجباز عمل كنيد: حواستان به همه مهرهها باشد، همزمان به چندين حركت فكر كنيد كه ميتواند روند حركت شما براي رسيدن به پيروزي را بهبود ببخشد، حركت اضافي و بيمورد نداشته باشيد، با حركتهاي نادرست مهرههاي خود را در خطر نيندازيد و... به همكارانتان كمك كنيد تا كاملا با استراتژي حركتي شما آشنا شوند. اهداف را براي آنها تشريح كنيد و از آنها فقط عمل كوركورانه و بيقيد و شرط به دستورات را طلب نكنيد. همانطور كه اعضاي گروه را به جلو ميرانيد خودتان نيز پابهپاي آنها رو به جلو حركت كنيد، در غير اين صورت شما يكي يكي مهرههايتان را از دست داده و سرانجام نشسته روي صندلي چرخدارتان مات خواهيد شد!
من هميشه مديرم!
حقيقت اين است كه بسياري از مديران تصور ميكنند قوانيني كه در محل كار وجود دارد تنها براي كارمندان وضع شده است. اين دسته از مديران معتقدند چون برخي از قوانين را خودشان برقرار كردهاند ميتوانند آنها را زير پا بگذارند. اگر شما مديري هستيد كه در اين مسير قدم ميزنيد بايد بگوييم سوار آسانسوري هستيد كه هيچ صعودي ندارد و فقط به سمت پايين ميرود: آسانسور كاهش محبوبيت. نكته ديگري كه نبايد از ياد ببريد اين است كه افراد بسياري قبل از شما به صندلي راحت و آسوده مديريت تكيه زده و روزي هم مجبور شدهاند از آن دل بكنند. چهرهتان را آنقدر نابود نكنيد كه براي روزهاي «مدير نبودن» چيزي باقي نماند. شايد روزهايي كه ديگر مدير نيستيد چندان دور نباشد. نفرت و احساسات ناخوشايند از خاطر آدمها چندان ساده محو نميشود.
عصر ایران
+ نوشته شده در جمعه سیزدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت توسط س . وکیلی
|