این کار را با من کردید اما مراقب قهرمانانتان باشید
تیم ملی بعد از 16 سال قهرمان آسیا شد،آیا آمدهام بگویم که عابدزاده در این بازی چه نقشی داشت؟ باید بگویم که در رفتن تیم ملی به جام جهانی چه نقشی داشتم؟ من را در ایران ممنوع الخروج کردند،حکم 50 ضربه شلاق برایم صادر کردند،حساب بانکی ام را بستند و . . آخر چه فکر کردهاید؟ فکر کردهاید که من میلیاردر هستم؟ بروید از همان حسابم که توقیف کردهاند موجودی بگیرید. متاسفم. من روزهایی را به یاد میآورم که به خاطر فوتبال ایران و سربلندی مردم زانوهایم را دادم. عیبی ندارد هر کاری دلتان میخواهد بکنید ولی این را بدانید که همین اتفاقات میافتد که فوتبال ایران وضعیتش این است.
روزه سکوت؛ 4 ماهی میشد که با هیچ رسانهای حرف نزده بود. احمدرضا عابدزاده البته برای مصاحبه نکردنش و دوری از رسانهها دلیل مشخصی دارد و آن پسرش است. هر چند که احمدرضا این دلیل را به زبان نمیآورد اما کاملا مشخص است که او به دلیل اینکه امیر در آرامش باشد و با حرفهای پدر،پسرش در ایران وارد حاشیه نشود از مصاحبه کردن طفره میرود. اگر نه در روزهایی که همه درباره لیگ برتر،جام حذفی و تیم ملی ایران حرف میزنند قطعا عابدزاده هم حرفهای خاص خودش را دارد. او همیشه گفته که کاری به فوتبال ایران ندارد و در آکادمی فوتبالش دنبال یک لقمه نان است. با این وجود گاهی اوقات اتفاقاتی میافتد که آدم را وادار به حرف زدن میکند. همین یکی دور روز پیش بود که ماجرای توقیف حساب بانکی احمدرضا مطرح شد تا دوباره این ملیپوش سابق را وارد جریانی تازه کند. عقاب آسیا این بار اما قفل زبانش باز شد و در گفتوگویی اختصاصی با خبرآنلاین حرفهای زیادی را مطرح کرد. حرفهایی که در لابلای آن انتقادات زیادی مطرح بود. انتقاداتی که مدتها در دل احمدرضا باقی مانده بود.
از توقیف حساب بانکی شما شروع میکنیم. ماجرای این توقیف چه بود؟
من چه چیزی باید بگویم؟ آیا نیازی به حرف زدن من هست یا
نه؟ آیا من باید بگویم که چه کسی بوده ام؟ چه کسی هستم و چه اتفاقاتی دارد
برای من در کشورم میافتد؟ آیا نیاز هست یا اینکه همه چیز را خودشان
میدانند؟ یک بسکتبالیستی چند وقت پیش درآمریکا صدمه دید و نباید بازی
میکرد. اما او مسابقه داد و یک پرتاب سه امتیازی برای تیمش انداخت و تیمش
هم برنده شد. مردم دیدند که او دارد با پای مصدوم بازی میکند. به همین
دلیل همه آنها گریه میکردند. این بازیکن از خود گذشتگی کرد و به خاطر
موفقیت تیم،سلامتی خودش را به خطر انداخت. می دانید پس از این اتفاق در
آنجا چه کار کردند؟ آمدند و یک تیم پزشکی تشکیل دادند و بهترین جراحان را
استخدام کردند تا پای این بازیکن را مداوا کنند. پس از آن هم از او بهترین
تقدیر را کردند ولی در فوتبال ما چه اتفاقی میافتد؟
منظورتان عمل جراحی خودتان است؟
من پایم را عمل کردم و همان بحث شکایت پیش آمد که قبلا درباره اش حرف زدم اما آیا کسی آمد به من حتی یک مشاوره بدهد؟ آمدند دروازه بان سابق تیم ملی را یاری کنند؟ آمدند برای فیزیوتراپی کمکش کنند یا بخشی از هزینهها را قبول کنند؟ نه؛ هرگز از این اتفاقها نیفتاد و من را رها کردند. من باید بیایم و بگویم چه کسی هستم؟ باید بگویم که چند بار با استقلال قهرمان آسیا و لیگ شدهام؟ یعنی آقایان نمیدانند که من با پرسپولیس چه افتخاراتی کسب کردهام؟ تیم ملی بعد از 16 سال قهرمان آسیا شد،آیا آمدهام بگویم که عابدزاده در این بازی چه نقشی داشت؟ باید بگویم که در رفتن تیم ملی به جام جهانی چه نقشی داشتم؟ قبل از جام جهانی دقیقا 50 روز مانده بود به اینکه بازیها شروع شود. من رفتم عمل کردم و از روی تخت بیمارستان تمریناتم را شروع کردم. هیچ کس خوابش را هم نمیدید که من به جام جهانی برسم اما خودم را رساندم و مقابل آمریکا و آلمان هم به میدان رفتم. آیا درست است که من اینها را عنوان کنم؟
به نظر دل شما خیلی پر است؟
من مدتها بود که هیچ حرفی نمیزدم. در تیم ملی کاری کردند که تا آخر عمر یادم نمیرود. یک بار من را دعوت کردند با این شرط که باید تست پزشکی بدهم. تست را دادم اما ویزا را بهانه کردند و عابدزاده را به لبنان نبردند. حالا اینها بماند. هزارتا اتفاق دیگر هم افتاده است. من را در ایران ممنوع الخروج کردند،حکم 50 ضربه شلاق برایم صادر کردند،حساب بانکی ام را بستند و .. آخر چه فکر کرده اید؟ فکر کردهاید که من میلیاردر هستم؟ بروید از همان حسابم که توقیف کردهاند موجودی بگیرید ببینید چقدر در آن پول هست. من اینها را به خاطر خودم نمیگویم. ورزش ایران آدم بزرگ زیاد دارد. المپیکیها،فوتبالیستها و خیلیهای دیگر هستند که دل مردم را شاد میکنند. قهرمانان زیادی هستند که زحمت میکشند؛این کارها را با قهرمانان نکنید.
الان حساب شما توقیف شده و 50 ضربه شلاق شما هم با پرداخت نقدی جایگزین شده است و. . .
همان زمان که برای من حکم شلاق صادر کردند من در ایران بودم و مغازه داشتم. همه هواداران و خبرنگاران میدانستند که مغازه من کجاست. می دانستند که من در کجا بدنسازی میکنم. بعد دادگاه تشکیل دادند و گفتند احضاریهها آمده و تو نبودی. به همین راحتی برای من 50 ضربه شلاق بریدند. جالب تر اینکه من را ممنوع الخروج کرده بودند تا حکم را به دستم برسانند. من برای خودم متاسفم. یعنی واقعا عابدزاده را نمیتوانستند پیدا کنند؟ باید من را در عید نوروز ممنوع الخروج میکردند؟ من با همسرم بودم و میخواستم بروم تا پس از چند سال پسرم را ببینم. اما وقتی وارد فرودگاه شدم مامور فرودگاه گفت احمد آقا شرمنده شما ممنوع الخروج هستی. در روزهای تعطیل از این دادگاه به دادگاهی دیگر میرفتم که بدانم جریان چیست و چرا به این شکل من را ممنوع الخروج کرده اند. حساب من را به خاطر یک میلیون تومان توقیف کرده اند. من چه باید بگویم؟ فقط میتوانم بگویم متاسفم. من روزهایی را به یاد میآورم که به خاطر فوتبال ایران و سربلندی مردم زانوهایم را دادم. عیبی ندارد هر کاری دلتان میخواهد بکنید ولی این را بدانید که همین اتفاقات میافتد که فوتبال ایران وضعیتش این است. چرا کسی نمیرود ببیند که ما در 3 بازی پشت سر هم به نمایندگان عربستانی باختیم؟ چرا دو تا و سه تا و چهار تا گل خوردیم؟ علتش این است که در ورزش ما هیچ چیز سر جایش نیست. فقط حرف میزنیم و جنجال درست میکنیم. در این کارها نفر اول هستیم. قبلا هم گفتهام اگر در فوتبال ایران باند داشته باشی موفق میشوی اما اگر بخوای تنها کار کنی نمیتوانی. مهدی مهدوی کیا در برنامه نود حرف خوبی زد. او گفت که آلمانها یک ویژگی دارند و واقعیت را به خودت میگویند اما در ایران این طور نیست.
این انتقادات همیشه وجود دارد اما هیچ وقت اتفاقی در جهت بهبود اوضاع نمیافتد.
به همین دلیل است که فوتبال ما در این جایگاه قرار دارد. نه امکانات داریم و نه تغذیه مان درست است. نه بازیکنانمان لباس دارند و نه فیزیوتراپی. نه ورزشگاه داریم و . . . با این فوتبال فقط داریم خودمان را گول میزنیم. آیا غیر از این است؟ آیا حرفهای من بی ربط است؟ همین پرسپولیس را نگاه کنید. تیم نتیجه میگیرد،همه درباره یحیی اظهار نظر میکنند. همین اتفاقات میافتد که پرسپولیس یک سال دوازدهم است و یک سال ششم. مدیریت این باشگاه مدام تغییر میکند و همه علیه هم هستند. من تمام خبرها را میخوانم. فکر نکنید که یک سال از ایران دور هستم و از همه جا بی خبرم. من همه چیز را میدانم. حتی چیزهایی را میدانم که شما خبرنگاران از آنها بی اطلاع هستید. فکر نکنید که عابدزاده از هیچ چیز خبر ندارد.
ازاین حرفها بگذریم. همچنان در آکادمی مشغول هستید؟ بعضیها میگویند که فقط چند شاگرد خصوصی دارید؟
اصلا این طور نیست. من در دو آکادمی بزرگ فعالیت میکنم.
علاوه بر این شاگرد خصوصی هم دارم و با همین نفراتی که در آکادمی هستند به
درخواست خانواده شان اختصاصی هم با آنها کار میکنم.
پسر کلینزمن همچنان با شماست؟
با او چهارشنبهها تمرین دارم. خود کلینزمن را خیلی وقت است که ندیده ام. فکر نکنید اینجا آمریکا است،به اینجا میگویند ماریکا یعنی کار کردن. اگر یک روز کار نکنی نمیتوانی خودت را پیش ببری. من از صبح تا شب کار میکنم.
تصمیمی برای بازگشت به ایران ندارید؟
فعلا که کار دارم. البته در برنامه هایم هست که به ایران بیایم. می خواهم کمپی بزنم که برای خودم باشد. پیگیر کارهای آن هستم. می خواستم اردیبهشت به ایران بیایم اما معلوم نیست که بشود یا نه.
پرسپولیس به فینال جام حذفی رسیده است. فکر میکنید آنها بتوانند قهرمان شوند؟
امیدوارم که بشود. من در تیم نیستم و نمیدانم شرایط چطور
است. ولی همه بازیها را میبینم. بازی با ذوب آهن و داماش را هم از
تلویزیون تماشا کردم.
نظر شما درباره نیلسون چیست؟
با سنی که دارد خیلی خوب کار میکند. معلوم است که تغدیه اش سالم است و خوب استراحت میکند.
همچنان دروازه بانها را با همان تمرینات سخت آماده میکنید؟
یادتان میآید؟ من مربی پرسپولیس بودم. یک سری از رسانهها ایراد
میگرفتند که چرا عابدزاده این تمرینات سخت را برای گلرها در نظر میگیرد.
حالا شما بروید از علیرضا حقیقی بپرسید که در روسیه است. او شاگرد من بود و
چند وقت پیش به آمریکا آمده بود که پیش من هم آمد. علیرضا میگفت که تازه
فهمیده است که چرا من آن تمرینات را به او میدادم. او میگفت کارهایی که
درروسیه میکند مشابه همان کارهایی است که من در پرسپولیس برای گلرها در
نظر میگرفتم. اگر من در ایران پیشرفت کردهام به این دلیل است که تمریناتم
با تمرینات همه فرق میکرد. از دوستان بپرسید که من چطور تمرین میکردم.
هیچ کس نمیتوانست با من تمرین کند.
بازیکنی بوده که بتواند در این تمرینات سخت در کنار شما باشد؟
زمانی که در پرسپولیس بودم صبحها با تیم تمرین میکردم و بعد از ظهرها
شخصی. یک روز دو تا از بازیکنان پرسپولیس آمدند و گفتند که میخواهند با من
تمرین کنند. یک روز تمرین کردند و دیگر نیامدند. گفتند عضلاتمان درد
میکند. بدن من عادت داشت. حتی زمانی که فوتبال را کنار گذاشتم یکی دو تا
از بازیکنان تیم ملی که 28 و 29 ساله بودند پیش من آمدند و 10 دقیقه هم
نتوانستند با من تمرین کنند. فوتبالیست باید به خودش زحمت بدهد تا موفق
شود. چرا فوتبالیستهای خارجی دوازده کیلومتر میدوند و ایرانیها 7
کیلومتر؟ تمام اینها به خاطر شرایط بدنی است. به خاطر عرقی که میریزند.
ما همه چیز را میخواهیم راحت به دست بیاوریم. شما بروید از ورزشکارانی که
به موفقیت رسیدهاند بپرسید علت موفقیت شان چه چیزی بوده است. آیا دلیلی
غیر از سخت کوشی دارد؟ آنها زحمت کشیدهاند و با دو بازی ملی اشباع نشده
اند.