(طنز) جامعهشناسي رانندگي ما ايرانيها
پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت:
رييس پليس راهنمايي و رانندگي نيروي انتظامي گفت: آمارها نشان ميدهد شمار کشتههاي سر صحنه تصادفات در نوروز 92، پنجدرصد نسبت به مدت مشابه در سال گذشته کاهش داشته است.
يعني: به خاطر تورم و گراني و چيزميزهاي ديگر، مردم کمتر رفتهاند مسافرت.
اما رييس پليس مذکور سريع جلوي شايعات را گرفت و گفت: «يادم رفت به افزايش 11درصدي سفرها در نوروز امسال نسبت به سال گذشته اشاره کنم.»
نتيجه: با اينکه 11درصد بيشتر رفتهاند مسافرت، پنجدرصد کمتر کشته شدهاند. پس اگر سال بعد 20درصد بيشتر بروند مسافرت ديگر تلفات نخواهيم داشت.
آينه عبرت
رييس پليس راهور ناجا گفت: بيشترين واژگونيها متعلق به رانندگان بالاي 40 سال سن، بيشترين سبقت و انحراف به چپ متعلق به رانندگان 30 تا 40سال سن و بيشترين سرعت غيرمجاز متعلق به جوانها يعني افراد زير 30 سال بوده است.
معني: آدمها تا بيستسالشان نشده غيرمجاز حرکت ميکنند و آنارشيسم حرکتي دارند. وقتي چهل سالشان شد سبقت ميگيرند و انحراف به چپ پيدا ميکنند. در نهايت وقتي به 50، 60سالگي رسيدند چپه ميکنند و از جاده خارج ميشوند و باقي عمر را در حالي که چپه هستند فقط بوق ميزنند و محافظهکارانه به جوانان بيستساله توصيه ميکنند که زياد گاز ندهند.
ديالوگ
ماشين 20ساله: بکش کنار پيري. سد معبر کردي. بکش کنار فولکس قورباغهاي...ها هاها...
ماشين 40ساله: لطفا به بزرگتر از خودتان احترام بگذاريد. ما وقتي سن شما بوديم حتی پايمان را جلوي بزرگترمان دراز نميکرديم.
ماشين 20ساله: برو بابا. تو چي ميگي پيکان قراضه... من پام رو که جلو ديگران دراز ميکنم هيچي، زبوندرازي هم ميکنم. رررررررر.
ماشين 60ساله: حيف که من چپه شدم و گرنه ميدونستم جواب شما ماشينهاي مدلبالاي خارجي رو که با ارز دارو خريداري شديد چطوري بدم... همهش تقصير پيکانزادگان منظورم همون آقازادگان است...
ماشين 40ساله: پس اينطوريه ديگه؟ هان؟ همين که از وسط خيابون جمعت نکرديم بفرستيم اوراقت کنند بايد از ما تشکر کني.
ماشين 60ساله: زکي. اونموقع که ما توي اين خيابون تختهگاز ميرفتيم شماها هنوز توي کارخونه مونتاژ نشده بوديد...
ماشين 20ساله: پووووف. چقدر حرف ميزنيد. نازش نده بابا. گازش بده... خيابون رو بند آوردي. قاااااممم ويژژژژژ... .
(نمايش با برخورد شديد سه تا ماشين با هم تمام ميشود. از ميزان تلفات تا اين لحظه خبري در دست نيست.)
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم فروردین ۱۳۹۲ ساعت توسط س . وکیلی
|