گفت‌وگو با روآن آتكينسون (مستربين)‌
نگذار همه آرزوي كنار كشيدن تو را داشته باشند!
روآن آتكينسون را در تمام دنيا به نام مستربين مي‌شناسند. اين كمدين انگليسي يكي از چهره‌هاي مطرح چند دهه اخير شبكه‌هاي تلويزيوني بوده و در چند فيلم سينمايي هم بازي كرده است. اين بازيگر متولد سال 1955 در يكي از مناطق روستايي كشور انگلستان است. منتقدان هنري از وي به عنوان يكي از پديده‌هاي چند دهه اخير دنياي كمدي اسم مي‌برند. با آن كه سبك كار وي و وودي آلن كاملا متفاوت از يكديگر است، ولي در همه‌جا از اين دو در كنار يكديگر اسم برده مي‌شود. آتكينسون، كار بازيگري را اواسط دهه 70 ميلادي با بازي در تعدادي نمايش تئاتري شروع كرد. سال 1979 به تلويزيون كوچ‌كرد و طي سال‌هاي بعد در چندين مجموعه و برنامه تلويزيوني ظاهر شد. با گذشت زمان، بر شهرت وي افزوده شد و قبل از بازي در نقش مستربين، با بازي در مجموعه‌هايي مثل «بلاك آدر» در اوايل دهه 80 و به صورت يك كمدين سرشناس درآمد. اوايل دهه90 ميلادي، بازي در نقش مستربين را شروع كرد و به فعاليت در سينما هم پرداخت. در عين حال،‌صداي خود را به شخصيت‌هاي كارتوني فيلم‌هايي مثل «شير شاه» (1994)‌ هم قرض داد. شخصيت مستربين او براي سال‌ها در مجموعه‌اي به همين نام به ديدار تماشاگران آمد و باعث خلق يكي از پرطرفدارترين و دنباله‌دارترين مجموعه‌هاي كمدي تاريخ انگلستان شد. آتكينسون مدتي قبل خبر بازنشستگي خود را اعلام كرد. او در اين گفت‌وگو درباره تصميم خود براي بازنشسته‌شدن و فعاليت‌هايي كه داشته صحبت مي‌كند.

فكر مي‌كنيد زمان مناسبي را براي بازنشستگي انتخاب كرده‌ايد؟

به هر حال هركس بايد يك روز در اين موقعيت قرار بگيرد. پس چه بهتر كه آن را در زمان و وقت مناسب انجام داد. احساس مي‌كنم حالا كه به 57 سالگي رسيده‌ام، وقت آن رسيده كه از حرفه بازيگري كناره‌گيري كنم. نبايد آنقدر در اين حرفه باقي ماند كه همه آرزوي كناركشيدن‌تان را داشته باشند!

احتمال بازگشت دوباره‌تان وجود دارد؟

خب، درباره هيچ چيز نمي‌توان به طور قطعي صحبت كرد! ولي خودم مي‌خواهم بازنشسته شوم. اميدوارم همكارانم با پيشنهادات فريبنده و وسوسه‌كننده به سراغم نيايند. وقت آن است كه كمدين‌هاي جوان و تازه‌نفس بيايند و صحنه‌گرداني كنند.

از خنداندن مردم طي اين سال‌ها راضي هستيد؟

صددرصد. خنداندن آدم‌ها كار ساده‌اي نيست و شما بايد تلاش زيادي كنيد تا بتوانيد در كارتان موفق شويد. از اين كه نام،‌ چهره و حضورم باعث خنده و شادي مردم مي‌شود، راضي هستم. حتي اگر ديگر اين كار را انجام ندهم، مي‌دانم باز هم مردم از شنيدن نامم زيرخنده خواهند زد. پاداشي كه طي اين سال‌ها براي كارم گرفتم، همين خنده‌هاي از ته‌دل آنها بوده است.

در رابطه با خنداندن مردم چيز خاصي وجود دارد؟

مردم فكر مي‌كنند چون مي‌توانم آنها را روي صحنه يا جلوي دوربين بخندانم، پس توانايي آن را هم دارم كه در برخوردها و ديدارهاي معمولي هم اين كار را انجام دهم، اما در رابطه با من، مساله اصلا به اين صورت نيست. من در زندگي شخصي‌ام بيشتر آدمي ساكت و بي‌صدا هستم. در اين شرايط، بندرت اتفاق مي‌افتد كه بتوانم در قالب و نقش يك كمدين و بازيگر ظاهر شوم. همين مساله در طول اين سال‌ها باعث ناراحتي و دلخوري گروهي از مردم از من شده است. آنها در اين برخوردهاي فردي، فكر مي‌كردند دارم خودم را مي‌گيرم يا ناز مي‌كنم!

با بازي در نقش مستربين مشهور شديد، به گونه‌اي كه خيلي‌ها شما را به اين نام مي‌شناسند و صدا مي‌زنند. درباره اين شخصيت هنري چه نظري داريد؟

حس شخصي‌ام اين است كه مستربين كودكي است كه در بدن يك آدم بزرگسال گير افتاده و محبوس شده است. يكي از دلايل اصلي موفقيت بين‌المللي مستربين هم همين است. تمام فرهنگ‌ها مي‌توانند با بچه‌هايي كه رفتار و حالات مشابهي دارند، همذات‌پنداري كرده و آنها را درك كنند. به همين دليل است كه بخش بزرگي از مردم جهان به او احساس نزديكي مي‌كنند. واقعيت امر اين است كه بچه‌هاي 10، 12 ساله فرهنگ‌ها و كشورهاي مختلف، نقاط مشترك بيشتري دارند تا مردان 30 ‌ساله همان فرهنگ‌ها، ما آدم‌ها با بزرگ‌شدن، حس‌هاي خاص پيدا مي‌كنيم كه همين حس‌ها، ما را از يكديگر جدا و دور مي‌كند. من هم هنگام بازي در نقش مستربين، تمام سعي و كوششم اين بود كه مثل يك بچه بازي و رفتار كنم.

يك بار گفتيد از استقبال هوادارتان در يك فروشگاه در تورنتو شگفت‌زده شديد. چرا؟

خب، خيلي جالب است كه با آدم طوري برخورد كنند كه انگار براد پيت يا تام كروز است؛ من هيچ وقت يك ستاره به آن مفهوم نبودم. قيافه خيلي قشنگي هم نداشته‌ام! به همين دليل، استقبال بالاي تماشاگران و طرفدارانم باعث تعجب زيادم مي‌شود.

از كودكي آرزو داشتيد بازيگر و كمدين شويد؟

آرزوهاي زيادي داشتم و هرچند وقت يكبار، يكي از آنها را دنبال مي‌كردم! بعد از مدتي هم آنها را رها كرده و به سراغ روياها و آرزوهاي ديگري مي‌رفتم. در روياهايم به همه‌جا رفتم و تبديل به خيلي‌ها شدم. ولي وقتي به دنياي واقعي برمي‌گشتم، هميشه دوباره خودم را در ميان گاو و گوسفندها و مزرعه مي‌ديدم. پدرم كشاورز بود. يك مزرعه كوچك داشتيم. با دو برادر بزرگ‌ترم روزي چند بار مزرعه را زير پا مي‌گذاشتيم. يادم مي‌آيد براي حيوانات مزرعه نمايش اجرا مي‌كردم! اما در آن دوران، بازيگري برايم خيلي جدي نبود و جزو روياهايم محسوب نمي‌شد. در دانشگاه بود كه پس از ملاقات با ريچارد كورتيس فيلمنامه‌نويس، كم‌كم جذب دنياي نمايش شدم و چند كار را با هم نوشتيم و در تعدادي نمايش كمدي آماتوري بازي كردم.

بيشترين چيزي كه در زندگي واقعي به آن علاقه داريد، چيست؟

ماشين‌هاي تندرو! هيچ چيز را به اندازه آنها دوست ندارم. من گواهينامه رانندگي ماشين‌هاي سنگين را هم دارم. يك كلكسيون بسيار زيبا از ماشين‌هاي مختلف را هم دارم. آنها را طي سال‌هاي مختلف و از نقاط متفاوت جهان خريده‌ام. مدتي هم براي مجله CAR ـ كه به انواع و اقسام ماشين‌ها اختصاص دارد ـ مقاله نوشتم. هنوز هم هر وقت فرصت كنم، چيزي برايشان مي‌نويسم.

ولي رشته تحصيلي‌تان ـ مهندسي برق ـ نه با ماشين‌ها سر و كار دارد و نه با دنياي نمايش و بازيگري!

پدر و مادرم مي‌خواستند مهندس برق شوم. در دانشگاه اين رشته را خواندم، چون مي‌خواستم آنها را خوشحال كنم. در ضمن، حرفه پولسازي هم هست. ولي پس از آشنايي با كورتيس، احساس كردم متعلق به دنياي نمايش هستم.

سال 1981، جايزه تئاتري سر لاورنس اليويه را براي بهترين اجراي كمدي گرفتيد. چه حسي از دريافت آن در سال‌هاي اوليه كار خود داشتيد؟

تا مدت‌ها احساس مي‌كردم بايد در يك نمايش درام، يك نقش جدي را بازي كنم! دريافت اين جايزه انگيزه بيشتري براي كار به من داد و در عين حال متقاعدم كرد كه كار و حرفه‌ام را بايد جدي‌تر بگيرم.

با بازنشستگي شما تكليف مستربين چه مي‌شود؟

طبيعي است كه بازيگر ديگري در اين نقش ظاهر نخواهد شد. به اين ترتيب، او به بايگاني تاريخ مي‌پيوندد. خيلي خوشحال مي‌شوم مستربين هم مثل كمدي‌هاي كلاسيك سينما و تلويزيون، تبديل به يك كار كلاسيك شود.

بين بازيگري در سينما و تلويزيون، كدام‌يك را بيشتر دوست داريد؟

خودم را بيشتر يك بازيگر تلويزيوني مي‌دانم تا سينما. تلويزيون در تمام اين سال‌ها خانه اصلي‌ام بود. موفقيت در تلويزيون بود كه پايم را به سينما باز كرد.

برنامه تلويزيوني المپيك 2012 لندن آخرين كار شما جلوي دوربين بود كه نقش مستربين را تكرار كرديد. آيا قرار است اين برنامه را به عنوان آخرين حضورتان در تلويزيون ـ و حتي سينما ـ تلقي كنيم؟

بله، قسمت دوم كمدي ـ پليسي جاني انگليسي (2011) و اين برنامه تلويزيوني، حكم آخرين ديدارم را با تماشاگران داشت. مي‌خواستم خداحافظي‌ام كاملا طبيعي و به دور از سر و صدا و برنامه‌هاي خاص باشد. اين‌طوري بهتر است. هيچ وقت طرفدار شلوغ‌بازي و سروصدا نبودم. گفتم كه در زندگي شخصي‌ام آدم آرام و بي‌سر و صدايي هستم!

فكر مي‌كنيد در آينده نزديك و دور، چه كسي جاي مستربين را بگيرد؟

نمي‌دانم، ما كمدين‌هاي خيلي خوبي داريم و مطمئن هستم خيلي زود سر و كله چند تاي آنها پيدا مي‌شود كه با موفقيت و محبوبيت روبه‌رو شده و تبديل به يك چهره سرشناس مي‌شوند. اين جبر زمانه و حرفه ماست. هيچ وقت هيچ صندلي خالي نمي‌ماند. هميشه كسي هست كه آن را پر كند.

آسوشيتدپرس / مترجم : كيكاووس زياري