انگلستان: موفقيت مدير بر اساس پيشرفت مجموعه تحت مديريتش سنجيده مي شود
ايران: موفقيت مدير سنجيده نمي شود، خود مدير بودن نشانه موفقيت است

 



انگلستان: مديران بعضی وقتها استعفا مي دهند.
ايران: عشق به خدمت مانع از استعفای مدیران مي شود.

 



انگلستان: افراد از مشاغل پايين شروع مي کنند و به تدريج ممکن است مديرشوند.
ايران: افراد مدير مادرزادی هستند و اولين شغلشان در بيست سالگی مديريتاست.

 



انگلستان: برای يک پست مديريت، دنبال مدير مي گردند.
ايران: برای يک فرد، دنبال پست مديريت مي گردند و در صورت لزوم اين پستساخته مي شود.

 



انگلستان: يک کارمند ساده ممکن است سه سال بعد مدير شود.
ايران: يک کارمند ساده، سه سال بعد همان کارمند ساده است، در حالي کهمديرش سه بار عوض شده.

 



انگلستان: اگر بخواهند از دانش و تجربه کسی حداکثر استفاده را بکنند، اورا مشاور مديريت ميکنند.
ايران: اگر بخواهند از کسی هيچ استفاده ای نکنند، او را مشاور مديريت ميکنند.

 



انگلستان: اگر کسی از کار برکنار شود، عذرخواهی مي کند و حتی ممکن استمحاکمه شود.
ايران: اگر کسی از کار برکنار شود، طی مراسم باشکوهی از او تقدير ميشود وپست مديريت جديد مي گيرد.
 

 


انگلستان: مديران بصورت مستقل استخدام و برکنار مي شوند، ولی بصورت گروهیو هماهنگ کار مي کنند.
ايران: مديران بصورت مستقل و غيرهماهنگ کار مي کنند، ولی بصورت گروهیاستخدام و برکنار مي شوند.

 



انگلستان: برای استخدام مدير، در روزنامه آگهی مي دهند و با برخی مصاحبهمي کنند.
ايران: برای استخدام مدير، به فرد مورد نظر تلفن مي کنند.

 



انگلستان: زمان پايان کار يک مدير و شروع کار مدير بعدی از قبل مشخص است.
ايران: مديران در همان روز حکم مديريت يا برکناريشان را مي گيرند.

 



انگلستان: همه مي دانند درآمد قانونی يک مدير زياد است.
ايران: مديران انسانهای ساده زيستی هستند که درآمدشان به کسی ربطی ندارد.

 



انگلستان: شما مديرتان را با اسم کوچک صدا مي زنيد.
ايران: شما مديرتان را صدا نمي زنيد، چون اصلاً به شما وقت ملاقات نميدهد.

 



انگلستان: برای مديريت، سابقه کار مفيد و لياقت لازم است.
ايران: برای مديريت، مورد اعتماد بودن کفايت مي کند
 

روزنه